سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید محمد رحیم زمانی[47]
خداوندا قدرتی به من بده که بتوانم دشمنانم را نیز دوست بدارم .

خبر مایه

حضورت غرق ناپیداست ای تنهاترین انبوه

سکوتت ملتهب،زخمی تر از پژواک خیس کوه

من و احساس از غم پینه بسته در عبور شب

تو و یک سایه گم لابلای روشن انبوه

ببار ای چشم با من تا فراسوی نگاه چتر

بشوییم از نگاه شاپرک پیشینه ی اندوه

تو را می خوانم ای پیدای ناپیدا در عمق شب

تو را ای قهرمان قصه ها افسونگر نستوه

"به دریا بنگرم" دریا زلال آبی چشمت

"به صحرا بنگرم" یک سینه،یک مرد و بلند کوه


91/11/17::: 9:34 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام دوستان با یک غزل آپم .
+ سلام دوستان بعد از یک سال آپم . بخور بخواب هم حدی داشت.
+ سلام دوستان با یک غزل آّپم
+ سلام دوستان بخاطر درگذشت پدر عزیزم نتوانستم به موقع آغاز سال جدید را تبریک بگویم . برای همه ی دوستان آرزوی سالی پربرکت و سرشار از شادی دارم .